محمدرضا کریمی
دانشمندان می گویند مهارتی وجود دارد که اگر آن را بیاموزیم عمیقاً می توانیم شکل زندگی مان را تغییر دهیم. افراد معمولاً درباره تأثیر وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه و ضریب هوشی بر زندگی مان صحبت می کنند، در حالی که این شرایط در برابر مداخله آنها مقاومند. درمقابل، کنترل برخود مهارتی است که درصورت استفاده از آن می توانیم وضع زندگی مان را به شکل فراگیری بهبود بخشیم.
اگر به محیطی که در آن زندگی می کنید دقت کنید، متوجه می شوید طوری طراحی شده که به طور دایم کنترل ما را بر خود به چالش می گیرد. به عنوان مثال شرکت ها اهداف و انگیزه هایی دارند و براساس آنها می کوشند ما را وادارند همین حالا خریدهایی را انجام دهیم. کسب و کارهایی هم موفق ترند که این کار را بهتر از بقیه انجام دهند تا دست کم در کوتاه مدت رونق داشته باشند. این تنها یکی از موضوعاتی است که توانایی ما را برای مقاومت در مقابل وسوسه ها و تمرین کنترل برخود در بوته آزمایش قرار می دهد.
در چنین محیطی اهمیت زیادی دارد تا بفهمیم چه چیزی پشت نیروی مرموز کنترل بر خود قرار دارد.
چند دهه قبل، دانشمندی به نام والتر میشل به بررسی عوامل مؤثر بر تأخیر احساس خشنودی در بچه ها پرداخت. او متوجه شد که میزانی از کنترل برخود در بچه های پیش دبستانی وجود دارد. در این تحقیق بچه ها را با جایزه های کوچک وسوسه کردند و در همین حال به آنها گفتند که اگر در مقابل گرفتن این جایزه های کوچک مقاومت کنند در آینده پاداش های بزرگ تری خواهند گرفت. براساس همین مقاومت ها می توان کسب رتبه ها و شایستگی های اجتماعی را در دوره نوجوانی پیش بینی کرد.