محمدرضا کریمی
آموزش و پرورش در همه کشورهای جهان مسئله بزرگی برای دولت ها است. حتی پیشرفته ترین نظام های آموزش و پرورش جهان مدام تئوری های جدیدی ارایه می دهند و می کوشند با ایجاد تغییرات لازم در نظام آموزش و پرورش خود، برای رویارویی با شرایط عصر جدید آماده شوند. یکی از پیشروترین کشورها در این زمینه انگلیس است. انگلیسی ها به صرف هزینه های زیاد برای تغییرات دایم در نظام آموزشی شان مشهورند. با این همه آنها همیشه از نظام آموزشی خود ناراضیند و در نتیجه این تغییرات را به طور دایم اعمال می کنند. به عنوان مثال آخرین نظریه آنها این است که باید از سن دو سالگی آموزش جدی را به کودکان آغاز کرد.
یکی از بزرگ ترین موضوعاتی که آموزش و پرورش ما هم در عصر جدید می تواند به آن بپردازد ایجاد سیستم آموزش فعال در کلاس های درس است تا دانش آموز فکر کند و کار کند و معلم افکار دانش آموزان را هدایت کند. به عبارتی لازم است آموزش و پرورش از حالت حافظه محوری خارج شود.
همچنین لازم است حداقل آموزش ها و مهارت هایی که دانش آموزان برای ورود به عرصه کار و زندگی نیاز دارند به آنها داده شود. این آموزش هم فقط سواد خواندن و نوشتن نیست. چراکه مفهوم سواد درجهان امروز تغییر کرده است. آموزش باید جزو ذات دانش آموز شود تا او بتواند تحلیل کند و مسأله حل کند و گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و نیز توانایی کار با رایانه را برای کسب و تحلیل اطلاعات داشته باشد.