نویسنده: ایسلاروزراون
برگردان: محمدرضا کریمی
ایسلاروزراون (Isla Roser Dwen) خبرنگار آزاد مقیم لندن تحصیلکرده و استاد زبان عربی و نویسنده امور جهان اسلام است. وی کلوپ نویسندگان مسلمان را اداره و بر انتشار ماهنامهای که اشعار و نوشتههای مسلمانان را چاپ میکند کمک میکند. همچنین علاوه بر ترجمه داستانهای عربی، داستانهایی نیز به سبک قصههای عربی نوشته است. برخی مقالات او درباره مسلمانان لندن در اینترنت موجود است. خانم «اون» در این مقاله به زمان شروع و تاریخچه روابط جهان اسلام با بریتانیا و بهویژه لندن اشاره و تاثیرات متقابل آنها را بررسی میکند.
همه در این عقیده متفقالقولند که برای سلطنت اسپانیا که زمانی تهدیدی برای بریتانیا به شمار میرفت و در عین حال به تجارت هم علاقهمند بود، ایجاد ارتباطات رسمی بین انگلیس و مراکش که مشخصاً از دهه 1550 آغاز شد، خوشایند نبود. وقتی انگلیس دوره سلطه طلبیاش را شروع کرد، ملکه الیزابت اول به اتحادی که پدرش با امپراتوری عثمانی به وجود آورد ادامه داد و حتی از سال 1588 ترتیبی داد که اگر اسپانیاییها بخواهند نیروی دریایی بزرگشان را در خاک عثمانی پیاده کنند، نیروی نظامیش را گسیل دارد. چنانکه در سال 1589 در بیرون راندن آنها مؤثر بود. از طرفی امپراتوری انگلیس نه تنها شاهد ورود کالاهای لوکس از مبدأ مدیترانه بوده بلکه خیلی زود تجار هم همراه کالاها به بریتانیا آمدند. لندن به نقطه عزیمت تجار تبدیل شد و منطقه باراندازها به عنوان شاهرگ بازرگانی تا همین اواخر مورد استفاده قرار میگرفت.
بر اثر اتحاد مراکش ـ لندن بود که بردههای مسلمان به کار گرفته شده در ناوهای اسپانیایی خلاص شده به وطنشان برگردانده میشدند و در مدتی هم که در انگلیس بودند آزادیشان تضمین میشد. در مقابل مراکش و عثمانی هم ترتیبات مشابهی اتخاذ کردند. به این ترتیب که کشتیهایشان هر دریانورد انگلیسی را که از دست اسپانیاییها آزاد میشد به انگلیس عودت میداد و در نتیجه لندنیها هم به زودی از خیابانهای شهرهای مسلمان سر در آوردند.
به هر صورت این مبادلات بازرگانی چنانچه به خصلت مشهور انگلیسی نسبت داده میشود زیر دندان آنها شیرین بود. اولین محموله کالا در سال 1574 از مبدأ مراکش حمل شد که شامل 300 تن شکر تصفیه شده، 220 تن شیره چغندر، 1400 پوند شیرینیجات،شش تن خرما و 30 تن بادام و 600 تن مربا بود.
باراندازهای لندن به سرعت مناطق شلوغی شدند. دست کم با ظهور کمپانیهایی مثل هند شرقی، کمپانی لوانت (Levant) ، کمپانی ترکیه و کمپانی بربرها این موضوع بیشتر به چشم آمد. کمپانی ترکیه زودتر از همه و در سال 1581 تاسیس شد و کمپانی بربرها هم در سال 1585 پایهگذاری شد تا بازرگانی با مراکش را تقویت کند. دامنه فعالیت کمپانی هند شرقی که اولین جواز سلطنتی را در سال 1600 از ملکه الیزابت دریافت کرده بود، به سرعت گسترش پیدا کرد و به قدری قدرتمند شد که به وسیله مؤثر سلطه انگلیس بر هند تبدیل شد. این کمپانیها همچنین ملوانان تیرهپوست زیادی را برای کار بر روی کشتیهای اروپایی از شرکت کشتیرانی “العسکر” آوردند. به این واسطه مردم از سراسر شرق به لندن آمدند. در ابتدا بیشترشان از مجمع الجزایر مالایا و سواحل کانتون سویس سر رسیدند و بعد افرادی از هند، شبهجزیره عربستان، آفریقای شرقی و آمریکا به آنها افزوده شدند. ملوانان تیرهپوست حتی اگر تمایلی به اقامت دایم نداشتند، ملزم بودند دست کم شش هفته در لندن بمانند و پیش از اتمام موعد امیدی به دریافت اجازه بازگشت نداشتند. به این ترتیب جریان ثابتی از کشتیها به باراندازها رفت و آمد میکردند تعداد آنها آن قدر زیاد بود که مفسران آن دوره ادعا میکنند در باراندازها غلغلهای به پا بود.
بر اثر اتحاد مراکش ـ لندن بود که بردههای مسلمان به کار گرفته شده در ناوهای اسپانیایی خلاص شده به وطنشان برگردانده میشدند و در مدتی هم که در انگلیس بودند آزادیشان تضمین میشد. در مقابل مراکش و عثمانی هم ترتیبات مشابهی اتخاذ کردند. به این ترتیب که کشتیهایشان هر دریانورد انگلیسی را که از دست اسپانیاییها آزاد میشد به انگلیس عودت میداد و در نتیجه لندنیها هم به زودی از خیابانهای شهرهای مسلمان سر در آوردند.
به هر صورت این مبادلات بازرگانی چنانچه به خصلت مشهور انگلیسی نسبت داده میشود زیر دندان آنها شیرین بود. اولین محموله کالا در سال 1574 از مبدأ مراکش حمل شد که شامل 300 تن شکر تصفیه شده، 220 تن شیره چغندر، 1400 پوند شیرینیجات،شش تن خرما و 30 تن بادام و 600 تن مربا بود.
باراندازهای لندن به سرعت مناطق شلوغی شدند. دست کم با ظهور کمپانیهایی مثل هند شرقی، کمپانی لوانت (Levant) ، کمپانی ترکیه و کمپانی بربرها این موضوع بیشتر به چشم آمد. کمپانی ترکیه زودتر از همه و در سال 1581 تاسیس شد و کمپانی بربرها هم در سال 1585 پایهگذاری شد تا بازرگانی با مراکش را تقویت کند. دامنه فعالیت کمپانی هند شرقی که اولین جواز سلطنتی را در سال 1600 از ملکه الیزابت دریافت کرده بود، به سرعت گسترش پیدا کرد و به قدری قدرتمند شد که به وسیله مؤثر سلطه انگلیس بر هند تبدیل شد. این کمپانیها همچنین ملوانان تیرهپوست زیادی را برای کار بر روی کشتیهای اروپایی از شرکت کشتیرانی «العسکر» آوردند. به این واسطه مردم از سراسر شرق به لندن آمدند. در ابتدا بیشترشان از مجمع الجزایر مالایا و سواحل کانتون سویس سر رسیدند و بعد افرادی از هند، شبهجزیره عربستان، آفریقای شرقی و آمریکا به آنها افزوده شدند. ملوانان تیرهپوست حتی اگر تمایلی به اقامت دایم نداشتند، ملزم بودند دست کم شش هفته در لندن بمانند و پیش از اتمام موعد امیدی به دریافت اجازه بازگشت نداشتند. به این ترتیب جریان ثابتی از کشتیها به باراندازها رفت و آمد میکردند تعداد آنها آن قدر زیاد بود که مفسران آن دوره ادعا میکنند در باراندازها غلغلهای به پا بود.
بنابراین واضح است که در این دوره مسلمانان حضور کاملاً ملموسی در لندن داشتهاند و ممکن است دستکم از ترتیبات اقامتی هم برخوردار بوده باشند اگر که واقعاً به طور ثابت در یک زاویه از شهر هم مستقر نشده باشند. مورخی به نام “نبیل متار” درکتاب “اسلام در بریتانیا بین سالهای 1685-1585” اشاره میکند که :”هشت سال قبل از ترجمه “رز” از قرآن (در سال 1649)، یک شعبه از محمدیها به موازات 28 شعبه دیگر از منحرفان از اسلام در لندن کشف شدند”. “متار” که بیشتر از اسناد مربوط به سال 1641 با نام “کشف 29 شعبه” نقل قول میکند، مینویسد: “این شعبه از سوی محمد نامی که خودش را پیامبر مینامد رهبری میشود. رفتار فریبکارانه وی به این شکل است که به کبوتری آموزش داده به گوشش نوک بزند و با این طرز رفتار ادعا میکند که روحالقدس برای او خبرهایی از ملکوت میآورد”.
متار عنوان میکند که این گونه عقاید انحرافی از اسلام ممکن است به گرایش به سوی اسلام در لندن آن روزگار مربوط باشد. اگر چه احتمال دارد این موضوع به جامعه ملوانان مقیم لندن که با زنان محلی ازدواج کرده بودند و نیز به دانش سطحی آنها از اسلام (چنانکه در لیورپول، کاردیف وسایس شیلدز نیز چنین بود) ربط داشته باشد.
مسلمانانی که در ابتدا به لندن آمدند در زمره دریانوردان و تجار بودند. اما مواقعی که روابط دیپلماتیک خیلی خوب نبود میشد زندانیان مسلمانی که در این دوره به اسارت گرفته شده بودند را هم بین آنها پیدا کرد. جانشینان ملکه الیزابت، شاهان جیمز اول و ششم طرفدار مسلمانان نبودند و عقیده عمومی هم این بود که انبوه و فوج فوج بربرها به وسیله قرآن، عمامه و قهوه بر تفکر مسیحی غلبه میکنند. این تفکر قرین بود با زمان شروع به کار قهوهخانهها در لندن که با الهام از قهوهخانههای عثمانی، جامعه لندن را با توفانی در هم پیچیدند.
در این زمان فراز و نشیبهای دیپلماسی هم سفرایی را عمدتاً از امپراتوری عثمانی و مراکش به لندن آورد. این سفرا اغلب با انگلیسیهای نو گرویده به اسلام یا پیمانشکنان نسبت به مسیحیت همراهی میشدند.