حمیده احمدیان راد
اگر می خواهیم که دیگران به حقوق ما احترام بگذارند، ما باید حقوق دیگران را به رسمیت بشناسیم. اگر ما از نتیجه فکر و اندیشه کسی بدون رعایت حقوقش استفاده کنیم، کسانی نیز بدون زحمت از نتیجه فکر و اندیشه ما سوءاستفاده می کنند. اگر افراد به کار یکدیگر احترام نگذارند، هیچ کس به دنبال کار جدید نمی رود. یکی از حقوقی که همه ما باید رعایت کنیم رعایت حقوق مالکیت فردی یا کپی رایت است.
رعایت نکردن حقوق مالکیت معنوی به کسانی که از نظر فکری پدید آورنده هستند ضربه می زند. مثلاً در مورد نرم افزارها، برخی با کپی کردن نرم افزارهایی که گاهی چند ماه و حتی چندسال صرف پدید آوردن آنها می شود، به حقوق پدیدآورندگان لطمه می زنند. این افراد قفل سی دی ها را می شکنند و آن را با تیراژ زیاد در جامعه منتشر و توزیع می کنند. در نتیجه در حالی که کشوری نظیر هند با انجام سرمایه گذاری های عظیم در صنعت نرم افزار توانسته بسیاری از عقب ماندگی هایش را جبران کند، اساتید و دانشجویان ایرانی به خاطر رعایت نشدن حقوق مالکیت فکری شان علاقه ای به کار در این زمینه ندارند و سرمایه گذاران خارجی هم وارد این عرصه نمی شوند.
در زمینه آهنگ سازی هم مشکل به حدی جدی است که بسیاری به وجود نیامدن موسیقی قابل اعتنا را نتیجه رعایت نشدن حقوق مالکیت فکری می دانند. زیرا تهیه و تولید یک اثر موسیقی هزینه زیادی دارد. در حالی که یک موسیقی ویا فیلم بدون پرداخت هیچ مبلغی به پدیدآورندگان، بارها و بارها تکثیر و توزیع می شود.
یک نوع شایع از رعایت نکردن حقوق مالکیت فکری، مربوط به اینترنت است. در دنیایی که اطلاعات از یک جعبه کوچک به نام رایانه سرریز می شود، نبود فرهنگ رعایت حقوق مالکیت فکری می تواند عرصه را برای دزدی اطلاعات بدون آوردن منبع بیش از پیش باز کند.
مدیر یک سایت می گوید: «به همراه چند دانشجو با علاقه زیاد سایتی را ایجاد کردم و بنا را تنها بر گذاشتن مطالب تولیدی در سایت قرار دادم. اما در همان ماه اول راه اندازی مشاهده کردم که مطالب سایت بدون نام بردن از منبع و یا لینک دادن به صفحه مربوطه، در سایت های دیگر درج می شود. حتی تذکر دادن هم فایده ای نداشت. برخی از همکارانی که سایت دارند یا در سایتی کار می کنند حتی مطالب سایت دیگران را به نام خود درج می کنند و این طور به نظر می رسد که افراد زیادی پیدا نمی شوند که به فکر تولید مطلب باشند. این طوری نمی توانیم امید داشته باشیم که جامعه مولدی به وجود آوریم. اگر مردم احساس کنند با کش رفتن از هم می توانند به نتیجه برسند، دیگر هیچ کس به دنبال تولید فکر و دانش و یا ابتکار و اختراع نمی رود. احترام گذاشتن به فکردیگری موضوعی فرهنگی است و ما باید احترام به مالکیت فکری را بیاموزیم”.
یک مهندس مکانیک می گوید: “اسباب بازی ای طراحی کرده ام ولی از آنجا که خودم سرمایه کافی برای تولید انبوه آن ندارم، حتی بیم آن دارم که آن را به کارشناسی نشان دهم. چون با توجه به سادگی و در عین حال جالب بودن اسباب بازی، ممکن است کسانی به سرعت آن را تولید انبوه کنند”.