حمیده احمدیان راد
راهنمای موزه که دختر جوانی است با دیدن زن فرانسوی به طرف او و همراهان ایرانیاش میآید. بعد درباره تمام زوایای موزه از زمان ساخت آن و دلیل شکل جالب معماریش تا سرگذشت پادشاهی که در قبر داخل موزه آرمیده، مجسمهها و لباسهای رزم داخل موزه و هر چیز دیگری که فکر میکند جالب است برای زن فرانسوی توضیح میدهد. یکی از همراهان زن فرانسوی هم مطالب را برای او ترجمه میکند. در حینی که راهنما توضیح میدهد، هر بازدید کننده دیگری که از او سؤالی میپرسد یا راهنمایی میخواهد جوابش را نمیدهد یا جواب سربالا میدهد.
راهنما زن فرانسوی را حتی تا بیرون از محوطه موزه و کنار مغازههایی که صنایع دستی میفروشند هم میبرد. در آخر با وجود این که دو زن دیگر هم همراه زن فرانسوی هستند تنها با او دست میدهد و خیلی گرم از او خداحافظی میکند و بدون خداحافظی از بقیه به محل کارش برمی گردد! توضیحات او قریب به نیم ساعت طول میکشد و واقعاً زن فرانسوی را تحت تأثیر کارها و شخصیت مغرور پادشاهی قرار میدهد که تلاش زیادی کرده بود تا ایران را متحد کند و به عنوان کشوری قدرتمند در صحنه جهانی مطرح کند. اما رفتار او به عنوان یک ایرانی به هیچ وجه نمیتوانست زن فرانسوی را تحت تأثیر قرار دهد. زن فرانسوی به خوبی متوجه میشد که راهنما او را با وجود این که تنها یک کارمند ساده در کشورش است، به انبوهی از هموطنانش که در بین آنها افراد فرهیخته زیادی وجود دارند ترجیح میدهد یا حتی اگر میخواسته تصویر مثبتی از ایران نشان دهد رفتارش به حدی همراه با افراط بوده که تبدیل به رفتاری زننده شده است.
این تنها نمونهای از رفتارهای غیرمتعارفی است که ما در مواجهه با خارجیها به ویژه غربیها در پیش میگیریم. در واقع به نظر میرسد که رفتار ما در مواجهه با این افراد دچار نوعی افراط و تفریط است. افراط و تفریط از یک طرف از جانب کسانی که نظیر راهنمای موزه رفتار میکنند و برعکس از جانب کسانی که میخواهند به خارجیها نشان دهند که افراد مغروری هستند و خارجیها را هیچ حساب میکنند و یا رفتار خصمانهای با آنها دارند. این هر دو نوع رفتار هم از گذشته همراه با شیفتگی ما نسبت به جهشهای اقتصادی غرب از یک سو و از سوی دیگر صدمات جبران ناپذیری که استعمارگران به کشور ما و غرور ملیمان وارد کردهاند و نهایت آن اجرای قانون کاپیتولاسیون در دوره پهلوی است ناشی میشود. ولی از هرچه که ناشی شود لازم است که در رفتارها، تعدیلی به وجود آید و همه فکر و برداشتهایمان را برای خودمان نگه داریم. چراکه این امر به دیدگاه خارجیها به ویژه جهانگردان نسبت به فرهنگ ما خدشه وارد میکند. در واقع خارجیهایی که به دلیل مأموریت و یا به دلایل دیگر در ایران ماندگار میشوند یا طولانی مدت در ایران به سر میبرند و به تدریج با فرهنگ عمومی مردم ایران آشنا میشوند پس از مدتی حتی ترک ایران را سخت میبینند. ولی برای جهانگردی که تنها مدت کوتاهی در ایران به سر میبرد گاهی هضم بعضی از رفتارها سخت میشود. به ویژه که روزبه روز بر اهمیت توریسم در اقتصاد کشورها افزوده میشود و در کشور ما هم به تدریج رویکردی نسبت به گسترش توریسم ایجاد شده است. طبیعی است که گسترش توریسم هم به فرهنگ خاصی نیاز دارد.
مهمترین بخش این فرهنگ این است که به جهانگردان لبخند بزنیم، به آنها احترام بگذاریم و بکوشیم به آنها خدمات بهتری در ازای دریافت مبلغی که از هموطنان خودمان نیز دریافت میکنیم ارائه کنیم.
فرانسه هر سال بیشترین میزان جهانگرد را در جهان جذب میکند در عین حال فرانسویها پیشگام قوانینی هستند که به مذاق فرهنگهای دیگر جور درنمیآید. نمونه آن برخورد با دانش آموزان محجبه بود که فرانسه در ایجاد جریان آن نقش زیادی داشت. ولی جهانگردان محجبهای که وارد این کشور میشوند متوجه فکر و برداشت برخی از فرانسویها نسبت به خود نمیشوند. چراکه فرانسویها در هر صورت به همه لبخند میزنند، احترام میگذارند و تشکر از هیچ کس را فراموش نمیکنند. این نمونه نشان میدهد که با همین رفتارهای محترمانه و لبخند از خارجیهایی که با عرف جامعه ما آشنا نیستند میتوان خواست که به مؤلفههای فرهنگی ما احترام بگذارند یا رفتارهای بخصوصی را انجام ندهند. به عنوان مثال پلیس یا مأمور یک موزه در فرانسه هم ممکن است به شما تذکر دهد ولی این تذکر همیشه با لبخند همراه است. برای کسب اطلاع در این زمینه که چرا فرانسه بیشترین جهانگرد را دارد اینجا را کلیک کنید.