حمیده احمدیان راد
به این ترتیب ما لازم است به این باور برسیم که لزوماً کارخانه ها و صنایع بسیار عظیم نیستند که می توانند اشتغال و ثروت ایجاد کنند. چه بسا کالاهای بومی و سنتی ای که کسی چندان به آنها اهمیتی نمی دهد و حتی از نظر مردم خود منطقه هم کالاهای بی اهمیتی محسوب می شوند، می توانند زمینه اشتغال و حتی ارزآوری را برای خود منطقه و کشور ایجاد کنند. خود چینی ها استاد این کار هستند. آنها هر خانه ای را تبدیل به یک کارگاه کوچک کرده اند و به این ترتیب در این کشور انواع کالاها تولید می شود.
هزاران کالای بی نظیر، نتیجه تمدن چند هزارساله
در کشور ما در هر استان، شهر و حتی گاهی بعضی از روستاها کالاهای بسیار منحصر به فردی وجود دارد که نتیجه هزاران سال تمدن هر منطقه و کشورمان هستند و جز خود مردم منطقه نمی توانند آنها را بدین شکل هنرمندانه تولید کنند. این در حالی است که در مناطق دیگر هیچ کس حتی نامی هم از آنها نشنیده است. بسیاری از این کالاها قادر به رقابت با هر کالایی در ایران و حتی در جهان هستند.
به این ترتیب در کشور ما کسب و کارهای کوچک خانگی و کارگاهی بومی زمینه رشد زیادی دارند و می توانند اشتغال و ثروت ایجاد کنند. اما بسیاری از این کالاها هرگز برای بازاریابی و فروش به مناطق دیگر راه نمی یابند و پس از مدتی هم به دلیل این که خود مردم منطقه هیچ اهمیتی به آنها نمی دهند و به ویژه نسل جدید تمایلی به آموختن آنها نشان نمی دهند راه انقراض را در پیش می گیرند. این در حالی است که هر زمان که یکی از اهالی منطقه به شکل کارگاهی و صنعتی شروع به تولید این کالاها کرده نه تنها در منطقه بلکه در کل کشور بازار مصرف پیدا کرده و گاهی روانه بازارهای خارجی هم شده است. البته نکته تأسف آور این است که مردم منطقه تنها پس از تولید صنعتی پی به ارزش کالای بومی خود برده اند.
به طور کلی افراد کمی پیدا می شوند که ارزش کالاهای بومی منطقه خود و زمینه های تولید ثروت در آن را درک کنند. بسیاری ترجیح می دهند به محض رسیدن به پول در شهر بزرگ تر و یا در تهران خانه ای برای خود دست و پا کنند.
سعید مؤمنی عظیمی رییس اداره آموزش سازمان تعاونی روستایی استان قم درباره دیدگاه زنان روستایی نسبت به کالاهای سنتی خود می گوید:«متأسفانه بسیاری از زنان روستایی به کالاهای سنتی به دید خواری نگاه می کنند. بعضی وقت ها حتی طریقه ساخت یک کالا را دیگر تنها مادربزرگ ها می دانند و مادرها و دخترها چندان اطلاعی از آنها ندارند. به عنوان مثال در نمایشگاهی که چندی پیش برگزار کردیم، در مورد یک جور نان محلی اطراف قم شاهد بودم که تنها مادر بزرگ ها می دانستند که چگونه باید این نان ها را درست کرد. در حالی که این نان در نمایشگاه با استقبال زیادی مواجه شد. چراکه سنتی بودن و احساس تعلق و خاطراتی که برمی انگیخت افراد زیادی را جذب می کرد».
از نظر او کار کارشناسی و تخصصی برای این که مشخص شود چه چیزهایی بهتر است در مناطق مختلف روستایی آموزش داده شود و نیز تشخیص این که چه کالایی و در کجا بازار دارد اهمیت زیادی دارد. چراکه یک کالا ممکن است تنها زمانی حاشیه درآمدی ایجاد کند که افرادی با درآمدهای خاص، یا هنردوست و یا در شهرهای بزرگ آنها را خریداری کنند. همچنین گاهی افراد هنرهایی را می آموزند اما چون کالاهای ساخته شده از این هنرها نیاز بازار نیست و یا کشوری مانند چین قبلاً با قیمت های پایین بازار آن را به تسخیر خود در آورده، هنر آنها تبدیل به کالایی می شود که تنها در خانه مورد مصرف دارد و هرگز اقتصادی و درآمدزا نمی شود.
وی می گوید:«چین در بسیاری از زمینه ها بازار را به تسخیر خود درآورده. بنابراین اگر بازار به شکل کارشناسی و تخصصی مورد ارزیابی قرار نگیرد یک کالا هرگز امکان فروش و درآمدزایی پیدا نخواهد کرد. این در حالی است که ما شاهدیم متأسفانه خانم های روستایی بیشتر تمایل دارند که هنرهایی نظیر عروسک سازی را یاد بگیرند که بازاری برایش وجود ندارد و این بازار قبلاً تسخیر شده است».
وی می افزاید:«نسل جدید زنان روستایی هم به هنرهای سنتی و بومی خود اهمیت نمی دهند و آنها را خوار می شمرند و به دنبال آموزش آنها نمی روند. بنابراین برای این که این طرز فکر تغییر کند نیاز به فرهنگ سازی داریم. همچنین یک مشکل دیگر این است که در کشور ما افراد نمی توانند خوب با هم کار کنند. بنابراین اگر افراد در این مناطق در خانه کار کنند و بعد در قالب یک شرکت محصولاتشان بازاریابی و فروخته شود نتیجه بهتری به دست می آید».
به این ترتیب اگر هرچه سریع تر کاری صورت نگیرد شاهد خواهیم بود که این هنرهای سنتی و بومی از یاد رفته و جای خود را به هنرهای دستی ای که بازار را اشباع کرده اند داده اند و لازم است که این هنرهای بومی مجدداً به نسل جدید آموزش داده شود. در حالی که همین هنرهای بومی منحصر به فرد می توانسته برای ساکنان منطقه اشتغال و ثروت ایجاد کند. کما این که هم اینک هم افراد زیادی وجود دارند که از طریق صنایع دستی امرار معاش می کنند و این امر شاهد این مدعا است که صنایع بومی و خانگی ظرفیت بسیار زیادی برای اشتغالزایی و گسترش دارند.
عظیمی از ساخت خرمهره هایی صحبت می کند که بومی یکی از مناطق قم بوده و سپس منقرض شده است. اما با ایجاد یک کارگاه این خرمهره ها اینک به کشورهای هند و پاکستان صادر می شود و در داخل شهرهای بزرگ هم مشتریانی پیدا کرده است. این ثابت می کند که اگر در پی کشف چنین کالاهای منحصر به فردی در مناطق مختلف کشور برویم و به تولیدات کارگاهی و بازاریابی مناسب آنها اهمیت دهیم به نتایجی می رسیم که حتی صنایع بسیار بزرگ و بسیار هزینه بر به آن نرسیده اند.
برای گسترش صنایع مرتبط با کالاهای بومی خطر کنیم
برای دست زدن به هر سرمایه گذاری ای باید ویژگی های خاصی داشت.
اما ظاهراً متأسفانه بسیاری از افراد بومی به چنین ریسکی دست نمی زنند. بسیاری از آنها کالاهای بومی منطقه خود را آن قدر مهم نمی دانند که با سرمایه گذاری بتوان از آن سود قابل توجهی به دست آورد.
در کشور فرانسه که بعضی از محصولات آنها تبدیل به محصولات منحصر به فردی در جهان شده اند، راه حلی برای این مشکل پیدا شده است. به این ترتیب که هر یک از شهرهای این کشور به داشتن محصول منحصر به فردی که دارند مشهور شده اند و حتی در ورودی هر شهر نوع محصول منحصر به فردی که در این منطقه وجود دارد، ذکر می شود. این امر اعتماد به نفس ساکنان منطقه را بالا می برد و موجب می شود آنها به کالاهای سنتی خود ببالند و با تولید بیشتر به گسترش آن بپردازند.
از طرفی نحوه ردوبدل شدن اطلاعات هم بسیار مهم است. به عنوان مثال در کشور ما هر منطقه انواع بسیار زیادی از مواد غذایی منحصر به فرد و یا صنایع دستی کم نظیر دارد که دیگران در مناطق دیگر از آن بی اطلاعند. اطلاع رسانی درباره این محصولات به سرمایه گذاری و توسعه آنها کمک می کند. چنان که در حال حاضر در کشور فرانسه ۴۰۰ نوع پنیر و بیش از ۱۳۰۰ مارک پنیر وجود دارد. علتش این است که زمانی که ناپلئون در فرانسه حکومت می کرد فرمان داد که مردم باید از همدیگر و دولت هم باید از مردم خبر داشته باشد. به این ترتیب مشخص شد که به عنوان مثال در فلان ده چه نوع پنیری و چگونه تولید می شود و به این ترتیب رشته پنیرسازی بسیار رشد کرد. در ایران هم با توجه به تنوع محصولات چنین کاری امکان پذیر است.
به هر حال تنوع بی نظیر کالاهای بومی در کشور ما یک امکان بسیار مطمئن و کم هزینه برای افزایش میزان اشتغال و تولید ثروت است. شاید راه استفاده از این امکان هم آن طور که ما فکر می کنیم پیچیده نباشد. ایجاد اندکی تشویق و دادن اعتماد به نفس به مردم مناطق، تشویق سرمایه گذاران و تخصص تر شدن کارهای بازاریابی موجب می شود که این صنایع به اقتصاد کشور کمک زیادی کنند.