حمیده احمدیان راد
هنگامی که انسان ها با شرایط خارج از کنترل مواجه می شوند اغلب دولا می شوند حالت خواب آلودگی پیدا می کنند و یا به اختلالات خوردن، زخم معده و دیگر علایم جسمی افسردگی مبتلا می شوند. در مگس ها هم علایم افسردگی ظاهر می شود. بروز علایم افسردگی در حشرات نشانه ریشه های عمیق آن در جانوران است.
وقتی مگس متوجه می شود شرایط از کنترل او خارج است هر نوع پاسخی را به اوضاع متوقف می کند، آهسته تر راه می رود و بیشتر و طولانی تر استراحت می کند. مگس ها می توانند به سرعت یاد بگیرند تا رفتارهای ذاتی شان را سرکوب کنند، پدیده ای که بخشی از درماندگی ای است که این حشرات دچارش می شوند.
وقتی مگس ها با سطوح ناراحت کننده ای از گرما مواجه می شوند سعی می کنند از آن فرار کنند. اما اگر مگس متوجه شود که حرارت خارج از کنترل او است و نمی توان از آن اجتناب کرد، در پاسخ دادن به اوضاع درنگ می کند، آهسته تر راه می رود و طولانی تر و بیشتر استراحت می کند چنان که وقتی انسانی افسرده است این کارها را انجام می دهد.
جالب این جا است که مگس های ماده در مقایسه با نرها تحت شرایط استراس زا سرعت حرکتشان کمتر می شود. دلیلش هم این است که منابع و اهداف نرها و ماده ها در زندگی با هم متفاوت است.
به این ترتیب شاید مثل داستان های کتاب های کودکان بتوانیم بگوییم که حیوانات در بسیاری موارد با ما اشتراک دارند. آنها همان هوایی را می گیرند که ما تنفس می کنیم، همان سهم را از منابع می برند، فضا را فعالانه کشف می کنند و همان نقش اجتماعی متمایز را دارند. مغزهایشان هم در خدمت همان اهدافی است که ما داریم یعنی به آنها کمک می کند کاری را درست انجام دهند.