محمدرضا کریمی
کارشناس ارشد رشته کارآفرینی
ثروتمندان درباره پول به فرزندان خود چه می آموزند که نادارها و طبقه میانی جامعه از آن غافلند؟
آیا مدارس، کودکان را برای رویایی با دنیای واقعی آماده می کنند؟
این که بچه ها تنها به مدرسه بروند، نمره های خوب بگیرند و در انتظار شغلی مطمئن و تضمین شده باشند کافی نیست.
فرزندان به آموزش های بیشتر و متفاوتی نیازمندند. آنان باید قانون های بازی- قانون های متفاوت بازی – را یاد بگیرند. فرزندان امروز به آموزش های پیچیده تری نیاز دارند.
به اعتقاد رابرت کیوساکی نویسنده کتاب بابای دارا- بابای نادار و بنیان گذار یک شرکت بین المللی آموزشی که در هفت کشور فعالیت داشته و به ده ها هزار نفر دانش آموخته درس اداره کسب و کار را می آموزد، آموزش پایه پیروزی است. همان گونه که آموزش مدرسه ای ضروری است، مهارت های مالی و ارتباطی نیز بسیار بااهمیت است.
“پندهای پدر و مادر به فرزندان، پایه در عادت های فرهنگی دارد”. این را رابرت می گوید که از امتیاز پرورش [توسط] “دو بابا” هم بهره گرفته. او از بابای نادار روش کار کردن برای شرکت ها و از بابای دارا راه و روش مالک شدن شرکت ها را آموخته است. هر دو بخش زندگی او نیازمند به آموزش بوده است. البته موضوع آموزش ها تفاوت داشته است. بابای فرهیخته (اما نادار) به رابرت آموخته است که فردی زیرک و هوشمند باشد. بابای دارا به او یاد داده است که چگونه افراد هوشمند را به خدمت بگیرد.
اندیشه هایی که در این کتاب آمده برای بسیاری از پدران و مادران ناآشنا و انقلابی است. برخی از پدرها و مادرها آنقدر از نظر زمانی گرفتارند [وقت کمی دارند] که تربیت فرزندان را تنها به مدرسه می سپارند. ولی در دنیای کنونی که سخت رو به دگرگونی است، پدران و مادران باید به اندیشه های نو روی خوش نشان دهند. تشویق فرزندان به گرفتن شغل های استخدامی، برابر با این است که به آنان پند دهیم تا همواره نیمی از درآمد خود را به دولت بپردازند، بدون این که حقوق بازنشستگی شایسته ای در انتظارشان باشد.
رابرت چنین ادعا می کند که ثروتمندان به گونه ای دیگر به فرزندانشان آموزش می دهند. به آنان در خانه و سر میز شام درس می دهند. او می گوید پدر و مادرها باید بدانند که هر کس که بخواهد می تواند به رفاه برسد. اما به خاطر داشته باشید که باید به مسائل مالی توجه داشته باشید. یعنی به هوشمندی مالی که فرایندی ذهنی است و به حل مسائل مالی می پردازد توجه کنید.
بی تردید دگرگونی های آینده بیش از آن است که ما می دانیم. اما در هر صورت دو گزینه اساسی پیش روی ماست: ادامه راه آزموده، یا هوشمندانه بازی کردن؛ آموزش گرفتن و بیدار نمودن نبوغ مالی در خود و فرزندان (بخش هایی از آشنایی کتاب بابای دارا و بابای نادار. ترجمه رضایی نژاد- انتشارات فرا. 1384).
اما بر اساس کتاب Entrepreneurship ویلسون هارل که مشاور کسب و کار است به والدین توصیه می کند که دادن پول توجیبی به فرزندان را متوقف کرده و به جای آن با آنها “سرمایه گذاری مشترک” راه بیندازند. برای مثال خود وی در 6 سالگی یک جایگاه فروش لیموناد داشت که پدرش در آن لیمو، شکر و چیزهای دیگر را تامین کرده و او به کارگران عرضه می کرد. در پایان هر ماه تمام سود میان دو نفر تقسیم می شد. هارل عقیده دارد که روش سرمایه گذاری مشترک به بچه ها مسئولیت را آموخته و هم چنین به آنان نشان می دهد که انصاف است که یک کسب و کار را می سازد. همین طور بچه می آموزد که درستی یک سند قانونی نبوده بلکه یک شیوه زندگی است (Lambing ،2007).