نقش فقدان مولکول اخلاق در جامعه ستیزی افراد

نوجوان

محمدرضا کریمی

نوجوانکتاب هایی که درباره افراد دارای اختلالات شخصیتی و رفتار جامعه ستیزانه نوشته می شود اغلب مخاطبان زیادی دارد و فیلم های داستانی زیادی درباره این گونه افراد ساخته شده است. از افراد جامعه ستیز رفتارهایی نظیر پرخاشگرایانه، منحرف، جنایتکارانه و اعمال غیراخلاقی بدون احساس ندامت یا همدلی سر می زند.

یکی از جذاب ترین کتاب هایی که اخیراً درباره افراد جامعه ستیز منتشر شده مولکول اخلاق نام دارد. نویسنده این کتاب دانشمندی به نام پاول جی زاک است که به نام دکتر اکسی توسین شناخته می شود. چراکه او اولین کسی است که از نقش هورمون اکسی توسین در رفتارهای توأم با اعتماد بین انسان ها صحبت می کند. زاک در کتاب مولکول اخلاق به طور وسیعی درباره هورمون/ انتقال دهنده عصبی اکسی تین و نقش آن در تعاملات اجتماعی بحث می کند. هورمون اکسی توسین به خاطر نقشی که در پرورش اعتماد و همدلی دارد، هورمون عشق نیز نامیده می شود.

زاک در این کتاب رفتارهای نابهنجار اجتماعی در بعضی از افراد را به اختلال در عملکرد طبیعی مواد شیمیایی بدن آنها مرتبط می کند. در فصلی از کتاب،‌ زاک از یک برنامه نویس سابق رایانه به نام هانس ریزر مثال می آورد که فردی کارآفرین و ثروتمند است و حالا در ندامتگاه یکی از ایالت های آمریکا به سر می برد. ریزر که همسرش را به قتل رسانده با استناد به تحقیقات زاک ادعا کرده که از اختلال عملکرد مغز رنج می برد و وکیلش هم در طول محاکمه از همین مشکل رنج می برده و بنابراین همدلی کافی با او نشان نداده.

درست بعد از غروب خورشید در 7 جولای سال 2008، هانس ریزر پلیس را به قبر کم عمق همسرش هدایت کرد و با اعتراف به قتل و فاش کردن قبر همسرش از مجازات اعدام گریخت. به این ترتیب این پرسش پیش می آید که چرا ریزر که فردی ثروتمند و کارآفرین بود و به قدری باهوش بود که در سن 15 سالگی وارد کالج شده بود، این قدر زرنگ نبود که همسرش را طلاق دهد نه این که او را به قتل برساند.

زاک به این دلیل با ریزر آشنا شد که وی با استناد به تحقیقات زاک از سلولش درخواست تجدیدنظر کرده بود. زاک در مقاله ای می نویسد:«براساس آزمایشاتی که در طول دهه گذشته انجام داده ام، ‌نشان داده ام که یک مولکول باستانی در مغز انسان به نام اکسی توسین به ما حس همدلی با دیگران را می دهد و باعث می شود اخلاقی رفتار کنیم. من اکسی توسین را مولکول اخلاق نامیده ام.»

بشر چگونه از خوب به بد یا حتی به شرور تبدیل می کند؟

زاک می گوید 95 درصد از هزاران نفری که مطالعه کرده ام وقتی محرک اجتماعی مثبت دریافت می کنند اکسی توسین آزاد می کنند. این افراد شامل کسانی می شود که در مورد مسایل مالی به شما اعتماد می کنند و وقتی فیلمی نگاه می کنند عاطفی می شوند. پنج درصد کسانی که من آزمایش کرده ام هم بعد از دریافت چنین محرک هایی اکسی توسین آزاد نمی کنند.

این افراد بسیاری از صفات افراد ضداجتماعی را دارند. آنها جذاب، گول زننده و حتی خودفریب هستند و موقعی که پولی وجود دارد که باید با دیگران به اشتراک گذاشته شود،‌ آن را با گستاخی و پررویی برای خود نگه می دارند. این در حالی است که حرص و آز از جمله گناهان بزرگ است.

دانستن شیمی اخلاق درباره این که چرا ما در بیشتر مواقع خوب هستیم و بعضی از افراد مثل هانس ریزر شرور هستند بینشی به ما می دهد.

جوندگانی که از لحاظ ژنتیکی فاقد گیرنده برای اکسی توسین هستند مثل افراد جامعه ستیز عمل می کنند. آنها هرکاری را که می خواهند انجام می دهند بدون این که به رفاه و امنیت دیگران توجه کنند. آنها همچنین انزواطلبانی هستند که به حیات خود ادامه می دهند. این رفتارهای ضداجتماعی همچنین در بسیاری از قربانیان سوء استفاده در دوران کودکی رخ می دهد. جریان اکسی توسین در مغز نیاز به پرورش دارد.. قربانیان سوء استفاده ای که من مطالعه کرده ام به حیات خود ادامه می دهند اما در رفتارهای اجتماعی دچار اختلال شده اند.

موضوع خرده شر هم وجود دارد. استرس بالا مانع از انتشار اکسی توسین می شود و ما را به طور موقتی ضداجتماعی می کند. ما می دانیم که موقعی که استرس داریم در بهترین حالت خود نیستیم. استرس تمرکز یک نفر را کم می کند و انجام رفتار شایسته در او را متوقف می کند. واکنش هایی که ما فضیلت یا اخلاقی می نامیم، آنهایی هستند که نیازهای دیگری را با نیازهای ما در حالت تعادل و برابری قرار می دهند. اکسی توسین این تعادل ماهرانه بین نیازهای خود با دیگران را به سمتی هدایت می کند که مراقب دیگری هم باشیم. تجربیات من این را هم با اندازه گیری آزاد شدن اکسی توسین در خون نشان داده.

اما من نگرانم که تجربیات من در آزمایشگاه برای تجربیات روزانه کاربرد نداشته باشد. اما تجربیاتم با سربازان در حال رژه،‌ تیم بازیکنان راگبی که قبل از مسابقه خودشان را گرم می کنند و افرادی که با هم دعا می کند نشان داده که این فعالیت ها باعث می شوند مغز اکسی توسین آزاد کند. اکسی توسین حس نزدیکی به یکدیگر و تمایل به کمک به دیگران ایجاد می کند.

تجربیات در حوزه کاریم حتی مرا به بعضی از دورترین نقاط زمین برده است. من اخیراً به ارتفاعات پاپوآ در گینه نو سفر کرده ام تا کشاورزانی که در جنگل های بارانی به حالت انزوا زندگی می کنند را مطالعه کنم. افرادی که در این کوهستان ها زندگی می کنند خیلی شبیه اجداد ما در هزاران سال پیش هستند. من قبل و بعد از یک رقص آیینی از آنها خون گرفتم و فهمیدم که این رقص موجب آزاد شدن اکسی توسین در بیشتر افرادی که آزمایش کردم می شود. مولکول اخلاق به نظر می رسد که یک خصلت جهانی است.

همچنین فهمیده ام که طبیعت اجتماعی ما، حس نیاز به بودن در اطراف دیگران را را به ما می دهد و این در بیشتر مواقع باعث می شود خوب باشیم. اکسی توسین باعث می شود آن چه دیگران احساس می کنند را حس کنیم و این نه تنها به ما انگیزه می دهد تا از انجام کارهایی که به دیگران آسیب می زند دوری کنیم، بلکه واقعاً هنگامی که دیگران را شاد می کنیم احساس لذت بخشی به ما می دهد. موجودات اجتماعی مثل ما نیاز دارند تا یک حاکم درونی اخلاقی داشته باشند.

مطالعات دیگر درباره افراد ضداجتماعی

در مطالعه ای که اخیراً انجام شده روانشناسی به نام پاول بابیاک نشان داده از هر 25 مدیر کسب و کار یک نفر معیار لازم برای قرار گرفتن در طبقه افراد جامعه ستیز را دارد.

در تحقیقی دیگر یک متخصص علوم اعصاب به نام مایکل کوئنیگ پیوند بین منطقه ای به نام قشر پیشانی ونترومدیال که مسئول گره های کنترل برای تنظیم احساسات،‌ تهدید، ‌تصمیم گیری و رفتار اجتماعی است و آمیگدالا که منبع پردازش احساس است را بررسی کرده.

کوئنیگ که صدمات به مغز را در این منطقه از قشر پیشانی مطالعه می کند می داند که آسیب وارد آمدن به این منطقه از قشر پیشانی می تواند در شخصیت تغییر ایجاد کند.

این مطالعات نتایج زیادی برای سیستم کیفری دارد. به همین دلیل دانشگاه ویسکانسین آمریکا براساس برنامه ای به دانشجویان اجازه می دهد همزمان با تحصیل در رشته حقوق در علم اعصاب هم تحصیل کنند.

امتیاز به مطلب

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

To top