پل ویلکوکس
ترجمه: حمیده احمدیان راد
مقالات مرتبط با فیلم 300
خشایارشا و لئونیداس در فیلم 300
فیلم 300 با چه هدفی ساخته شده؟
300 ظاهراً داستان نبردی ست که در 480 پیش از میلاد در تنگه باریکی به نام ترموپیل درگرفت و طی آن تعدادی بیش از 300 نفر سرباز اسپارتی (یونانی) قبل از این که ارتش پارس کاملاً نابودشان کند، مدتی آنها را معطل کردند. اما این فیلم کار کمی با تاریخ دارد و همه چیز با تبلیغات جنگی انجام می گیرد. فیلم همه افسانه ها و اسطوره های نژادپرستانه را به کار می گیرد تا یونانیان (اسپارتی ها) باشکوه را به عنوان مدافعان تمدن غربی و پارسی ها (ایران امروز) بدنام را به عنوان شرقی وحشی نشان دهد. چنین فیلمی شیوه های نژادپرستانه “گوبلز” وزیر تبلیغات آلمان نازی قدیم را به نمایش می گذارد. تمهیدات بی شماری صورت می گیرد تا پارسی ها را جانورانی از ایل و تبار آسیایی (مثل مغول ها) نشان دهد. تم نژادپرستی شدید این فیلم تقریباً تماشای آن را غیر قابل تحمل می کند.
هرچه ژنرال های اسپارتی می گویند سربازان با جواب بله سرورم انجام می دهند |
می توانم تصور کنم که جنگ سالاران پنتاگون هنگام تماشای این فیلم آب از دهانشان سرازیر می شود. آنها عاشق ارتشی هستند که همه بچه مثبت هستند. سربازان اسپارتی می گویند:”بله سرورم” و هرچیزی که ژنرال ها فرمان می دهند انجام می دهند و تنها جاه طلبی شان این است که در یک نبرد بمیرند.
پسرهای بد (پارسی ها) ماسک های میمون مانند می زنند (آنها در این فیلم چنین اند) و معمولاً حتی بدتر از فیل ها و دیوهایی که در فیلم و نبرد هستند به نظر می رسند.
به دنبال همان فرمول همیشگی فیلم های جنگی آمریکایی که چهره واقعیت را مخدوش می کند، هزاران پسر بد به صورت دسته جمعی کشته می شوند (حتی در حرکت آهسته slow motion). سپس یک اسپارتی کشته می شود و پسران خوب واقعاً دیوانه می شوند و برای خونخواهی سوگند می خورند. برای کارگردان، یکی از آنها به هزاران نفر از پارسی ها می ارزد!
فیلم 300 به دنبال همان فرمول همیشگی فیلم های جنگی آمریکایی چهره واقعیت را مخدوش می کند |
کلیشه اهانت آمیز دیگر که از فرمول های زباله شده و خاک خورده دیگر هالیوود است، نمایش دادن یک شخص شریر است. خائن که در میان اسپارتی هاست، انسانی ست که شدیداً از ریخت افتاده و اتفاقاً به نظر می رسد درست شبیه به پسرهای بد پارسی باشد. این فیلم آوازی را در سال 1968 به یاد می آورد که جوخه های مرگ پنتاگون در جنگ ویتنام را ستایش می کردند. در حالی که سال 1968 سال حرکت واقعی ضد جنگ میان مردم و مقاومت بر ضد رشد جنگ به خصوص میان سربازان بود. این سال، سالی بود که به شکل باورنکردنی ای بین گفته های رسانه های سرمایه داری و آن چه که حکومت درباره جنگ می گفت و آن چه که مردم فکر می کردند شکاف افتاد.
آیا شرایط حالا شبیه به شرایط سال 1968 است؟
خبر بد برای پنتاگون در عراق است که همان از دست دادن جنگ استعماری وحشتناک عراق است که هرچه بیشتر غیرمردمی می شود. حالا آنها فیلمی درست می کنند که خلاف این را نشان دهد. بنابراین برای پنتاگون در سال 2007 آرزو جای واقعیت را می گیرد. همان طور که جنگ در عراق حمایت مردمی اش را از دست می دهد، سربازان آمریکایی بیشتر و بیشتر باور می کنند که در حالی که آنها آهن شلیک می کنند، شرکت های نفتی آمریکایی سرگرم استخراج نفت هستند و رکورد سودهای نفتی را می شکند. سربازان آمریکایی می دانند که موقعی که به خانه برمی گردند شرایطی مثل جنگ ویتنام خواهند داشت. فیلم 300 هم تأثیری ندارد. در آخر واقعیت همیشه آرزو را تحت الشعاع قرار می دهد. چنان که پنتاگون از آن وحشت خواهد کرد.
منابع:
http://entertainment.howstuffworks.com/inside-300.htm
http://entertainment.howstuffworks.com/inside-3001.htm