محمدرضا کریمی
یک خانم معلم به عنوان خاطره ای از دوران کاریش از مواجهه با نوجوانی صحبت می کند که به هر شرارتی حتی دزدی دست می زد. این معلم با ریشه یابی مشکل نوجوان به این نتیجه رسید که او آرزو دارد به این وسیله از مدرسه اخراج شود تا مانند برادرش به آهنگری بپردازد و پولدار شود. به این ترتیب خانم معلم با هماهنگی مدرسه و برادر این نوجوان برنامه ای ترتیب داد تا وی به صورت صوری از مدرسه اخراج شود و در آهنگری برادرش مشغول به کار شود. پس از چند روز که نوجوان با سختی کار آهنگری دست و پنجه نرم کرد با خواهش خودش به مدرسه بازگشت و دست از شرارت برداشت.
یک کارشناس آموزشی نیز از دختر نوجوانی صحبت می کند که با وجود برخورداری از زندگی مرفه از خانه فرار می کند. خوشبختانه خانواده این دختر نوجوان با بازگشت او به خانه با او رفتار مناسبی در پیش گرفتند و از بازگشتش به خانه استقبال کردند. والدین این نوجوان با کمک گرفتن از این کارشناس آموزشی دریافتند که این نوجوان فکر می کند که هیچ کس درخانه به او اهمیت نمی دهد. در هردوی این موارد اگر مدرسه و والدین رفتار درستی در قبال این نوجوانان در پیش نمی گرفتند، شاید آنها تا آخر عمر به افرادی بزهکار تبدیل می شدند و آینده خود و جامعه را به خطر می انداختند.
اما متأسفانه همه نوجوانان مانند این دو نمونه خوش شانس نیستند که از سوی مدرسه و والدین مورد حمایت قرار گیرند. همیشه نمی توان تضمین کرد که نوجوانی که پشتش از شلاق پدر کبود است یا دختری که در کلاس دایم چرت می زند و جای سوزن های بی شمار بر بازویش وجود دارد مورد توجه قرار می گیرد و به فردی بزهکار و مجرم تبدیل نمی شود. گفته های اخیر رییس انجمن مبارزه با آسیب های رفتاری هم وقتی نسبت به آهنگ صعودی بزهکاری در نوجوانان هشدار می دهد تأییدی بر این مدعا است.
دکتر بهرام یگانه در کنار فقر مالی، به عوامل خانوادگی بزهکاری در نوجوانان اشاره می کند و تبعیض، خشونت، نامتوازن بودن توجه والدین به فرزندان، عقب ماندگی فرهنگی و علمی خانواده، از دست دادن یا جدایی والدین را از عوامل مؤثر در بزهکاری نوجوانان و جوانان معرفی می کند و از والدین می خواهد که از به کار بردن برچسب ها و صفاتی که بی ارزشی را القا می کند بپرهیزند و با فرزندانشان ارتباط گرم، عاطفی و محبت آمیز برقرار کنند. وی بر این نکته نیز تأکید می کند که نوجوانان بزهکار به جای سپرده شدن به دستگاه قضایی و زندان به مراکز درمانی هدایت شوند. دکتر یگانه می گوید:«اگر نهادهایی چون آموزش و پرورش و دانشگاهها نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کنند، درصد بزهکاری در نوجوانان در جامعه ما به طور محسوس کاهش خواهد یافت».
بزهکاری معمولاً در مورد جرایم نوجوانان زیر 18 سال به کار می رود و مختص کشور ما هم نیست. بلکه پدیده ای جهانی است. غالباً چاقوکشی، فرار از منزل، دزدی، ضرب و جرح دیگران، ایجاد خرابکاری، مصرف الکل و مواد مخدر، قاچاق، تجاوز و قتل از جمله مهم ترین مواردی محسوب می شود که در زمره بزهکاری های مربوط به نوجوانان قرار می گیرد. البته بعضی از نوجوانان گاهی چند تا از این بزه ها را با هم انجام می دهند.
غالباً هم بزهکاری در بین پسران بیش از دختران دیده می شود. برخی از نوجوانان بزهکار از خانواده های مشکل دار هستند یا به نحوی از آنها سوء استفاده شده. والدین بعضی از این نوجوانان خلافکارند. برخی از نوجوانان هم با وجود داشتن خانواده سالم تحت تأثیر افراد بزهکار دیگر قرار می گیرند و غالباً از سوی آنها به سوی مصرف مواد مخدر کشیده می شوند و پس از آن هم ممکن است به طرف سایر رفتارهای بزهکارانه متمایل شوند.
اما چنان که در مثال ها گفته شد ممکن است که در واقع هیچ یک از این عوامل واضح و مشخص موجب بزهکاری نوجوان نشده باشد. به طورکلی دلایل بزهکاری نوجوانان خیلی پیچیده است. نظیر این که نوجوان از احساس تبعیض یا بی توجهی و تحقیر رنج ببرد. نوجوانان بزهکار غالباً یکدیگر را هم پیدا می کنند و برخی با هم دسته های بزهکارانه تشکیل می دهند و گاهی برخی از بزرگسالان بزهکار به راحتی آنها را برای اهداف خود دستاویز قرار می دهند.
طبیعی است که دیدگاه بدبینانه و یا بی تفاوتی آنها نسبت به اجتماع یا نهادهای عمومی نظیر مدرسه، هم خود آنها و هم جامعه را دچار مشکلات زیادی می کند. در حالی که به کارگیری رفتار حرفه ای و درست با نوجوان در خانه و مدرسه می تواند او را به زندگی سالم اجتماعی برگرداند.