محمدرضا کریمی
اشخاص چگونه کارآفرین می شوند؟ آیا افراد کارآفرین زاده می شوند یا ساخته می شوند که کارآفرین باشند؟
سرچشمه کارآفرینی را باید براساس تجربیات دوران زندگی در محدوده خانواده و فرهنگ خانواده پیدا کنیم. زمانی تصور می شد که کارآفرینان به جای ساخته شدن متولد می شوند. صفات آنها به قدری نادر و به خصوص بودند که در هر جایی یافت نمی شدند. امروزه شواهد کافی وجود دارد که نشان می دهد صفات کارآفرینی می تواند درنتیجه آموزش دوران کودکی, استقلال, به خود متکی بودن و در معرض ارزش های فرهنگی به خصوص مرتبط با کار و صنعت قرار گرفتن, پرورانده شود.
روانشناسان معتقدند که پنج سال اول زندگی, بیشترین تأثیر را در زندگی شخص دارد. این دوران زمانی است که جو اجتماعی, اقتصادی, فیزیکی و روانی اطراف کودک اثر دایمی برشخصیت او به جا می گذارد. دراین دوران نوع رفتارها در خانه و خانواده بیشترین تأثیر را در شکل گیری رفتار آینده کودک به عنوان یک فرد بالغ به جا می گذارد. برای مثال کودکانی که مادران آنها پیوسته و همراه با محبت برایشان ازطریق داستان و کتاب و اسباب بازی و بازی و گفت و گو ایجاد تحرکات ذهنی اولیه می کنند, در دوران مدرسه و دبیرستان همیشه نمره های خوبی می آورند و وقتی دیگر اعضای خانواده آنها را مورد توجه و محبت قرار می دهند در آینده به افرادی مطمئن, با محبت, شاد, فعال, اجتماعی, ازنظر احساسی مستحکم و از نظر ذهنی کنجکاو تبدیل می شوند.
اکنون می خواهیم بدانیم کارآفرینان در چه جو خانوادگی ای رشد می کنند.
1-آموزش های اولیه برای استقلال, اتکا به خود, تصمیم گیری و سخت کوشی
مطالعات مربوط به گذشته کارآفرینان نشان می دهد که آنها از خانواده هایی که به ارزش های خاصی برای استقلال و اتکا به خود قایل هستند بیرون می آیند. اکثر کارآفرینان در کودکی یاد گرفته اند که خودشان لباس بپوشند, ازخیابان بگذرند و… . درصورت تنبلی و تقاضاهای بیجا به آنها پاداشی داده نشده ولی در مواردی که از خود استقلال, ابتکار و پشتکار نشان داده اند, تشویق شده و به خاطر آن جایزه گرفته اند. ممکن است اولیای آنها را “آزادیخواه” بنامید. در محیط خانه قوانین معقول القا کرده و در عین حال به فرزندان این آزادی را می دهند که قوانین و دستورالعمل های خانواده را مورد سؤال قرار دهند.
ظاهراً آموزش کودکان برای اتکا به خود, استقلال, تصمیم گیری و سخت کوشی در سنین پایین رابطه مستقیمی با پرورش کارآفرینی دارد. بخشی از کارآفرینان ازخانواده هایی می آیند که ناپایدار و غیر متحد بوده و با بحران هایی نظیر مرگ یکی از والدین, جدایی والدین, طغیان فرزند علیه والدین و اخراج فرزند از خانه, مواجه بوده اند. این گونه کودکان تحت فشار بوده و درنتیجه چگونگی سیر کردن شکم, بقا و تصمیم گیری را زودتر یاد گرفته اند.
کارآفرینان به طور کلی از خانواده های کوچک می آیند واگر از خانواده بزرگی باشند, معمولاً فرزند ارشد بوده و یا یکی از فرزندان وسط می باشند. آنها به ندرت جزو آخرین فرزندان یا لوس و وابسته می باشند.
2-آموزش زودرس برای کار
به نظر می رسد داشتن والدین فعال درتجارت یا مشاغل مشابه آن, کمک بزرگی به پرورش کودکان جهت کارآفرینی می کند. چینی ها از این نوع تجربیات برای پرورش کودکانشان استفاده می کنند. کارآفرینان زیادی نیز ازخانواده های مهاجران هستند. کارآفرینان چینی در مالزی و اکثر مناطق آسیا, یهودیان در اروپا و ایتالیایی ها در استرالیا از این دسته هستند. دلایل زیادی در این باره ارائه شده است. یکی از این دلایل, نبود محیط مناسب برای کارآفرینی در سرزمین های اصلی این افراد می باشد. جایی که ممکن است آنها با سنت های دست و پاگیر احاطه شده باشند. دلیل دیگر این است که خانواده هایی که مهاجرت می کنند برای یافتن شغل دچار مشکل هستند. بنابراین با دید وسیع تر موقعیت هایی را می بینند که از دید افراد محلی پنهان است.
3-آموزش زودرس برای کسب و صنعت
خانواده ها به جز آموزش کودکان برای اتکا به خود, نقش مهمی نیز در آموزش صنعت به آنان دارند. این گونه آموزش های زود هنگام, کمک مؤثری برای توفیق کارآفرینان در کارهایشان است. داستان برخی کارآفرینان موفق بیانگر این مطلب است که آموزش زودهنگام در مهارت های فنی و صنعتی بیش از مدرک دانشگاهی برای رسیدن به هدف کارآفرینی مؤثر است. [مقدمه ای بر کارآفرینی – انستیتو صنایع کوچک دانشگاه فیلیپین-ترجمه سیامک نطاق- صفحات 55 تا 58]
درمورد مرگ یکی از والدین مطالعه ای درباره کارآفرینان مرد در اسرائیل نشان داده که نسبت زیادی ازکارآفرینان تمایل به تجربه کردن کار پدرانشان دارند علی رغم اینکه وی ضعیف, ناکارا و یا حتی غایب باشد. نداشتن پدر خود یک لازمه یا شرط برای کارآفرینی و حتی برای عدم موفقیت کارآفرینی نمی باشد. ازطریق مطالعات موردی مشخص شد که کسانی که با شرایط بی پدری کنار می آیند می توانند کارآفرینان موفقی باشند, درحالی که کسانی که ناامید می شوند, خود- تخریب شده و از خیال پردازی های عالی خود بیرون می آیند .
[Why entrepreneurs become their own fathers – International Journal of psychoanalytic studies – Tel Aviv University]