فریدون اژدهاکش

فریدون

حمیده احمدیان راد

براساس قصه های شاهنامه، فریدون پسر فرانک، یکی از پادشاهان ایران بود. او کسی است که بعد از شکست دادن ضحاک ماردوش جانشین او شد.

فریدون

فریدون شاه

کابوس ضحاک درباره فریدون

پدر فریدون که آبتین نام داشت، از نژاد طهمورث دیوبند بود. قبل از این که فریدون به دنیا بیاید، ضحاک که پادشاهی ستمگر و ناپاک بود در خواب دید که جوانی با گرزی فولادی به شکل سر گاو به سر او کوبید. بعد این جوان با دو جوان دیگر او را به کوه دماوند بردند. ضحاک همه دانایان و ستاره شناسان و عالمان دینی را جمع کرد و از آنها تعبیر خوابش را پرسید.

یکی از کسانی که از بقیه شجاع تر بود گفت: “کسی به نام فریدون به دنیا می آید که با گرزی فولادی به شکل گاو به جنگ تو می آید. گرز را بر سرت می کوبد. چون تو دایه او که گاوی به نام پرمایه است را می کشی. به همین دلیل او هم گرزش را به شکل سر گاو درست می کند. این پسر هنوز زاده نشده. ولی وقتی مرد می شود به دنبال تاج و تخت پادشاهی می آید. تو را می بندد و از کاخ به بیرون می برد”.

ضحاک با شنیدن این حرف ها از تخت پایین افتاد و بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، نشانی فریدون را به همه جا فرستاد تا او را پیدا کنند.

زندگی فریدون تا سن جوانی

مدتی طولانی گذشت. فریدون به دنیا آمد. پدرش که نامش آبتین بود را مأموران ضحاک کشتند. مادر فریدون که زنی دانا به نام فرانک بود با کشته شدن آبتین فریدون را برداشت و گریان به دشتی رفت. او پیش نگهبان دشت گریه کرد و از خواست که از فریدون مانند پدر مراقبت کند و از گاوی به نام پرمایه که در دشت بود به بچه اش شیر دهد. مرد هم قبول کرد. فرانک بچه شیرخوارش را به نگهبان داد. فریدون با خوردن شیر پرمایه که در آن دشت بود زندگی می کرد. پرمایه سه سال به فریدون شیر داد.

بعد از سه سال وقتی فرانک فهمید که ضحاک دنبال فریدون می گردد به سرعت به دشت آمد و به نگهبان دشت گفت که باید فریدون را به کوه البرز ببرم. در آن کوه مرد مؤمنی زندگی می کرد. فرانک به او گفت که این فرزند من روزی رییس گروهی می شود. تاج ضحاک را از او می گیرد و بر او پیروز می شود و از مرد خواست که مانند پدر از او مراقبت کند. مرد هم تقاضای فرانک را قبول کرد.

در همان زمان جاسوسان ضحاک جای فریدون را پیدا کردند و به ضحاک خبر دادند. ضحاک هم فوری با دلی پر از کینه به صحرایی که فریدون در آن بود رفت. اما او را پیدا نکرد. چون فریدون به کوه رفته بود. ضحاک هم پرمایه را کشت و خانه ای را که فریدون در آن زندگی می کرد آتش زد و هیچ چیز از آن خانه برجای نماند.

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

To top