محمدرضا کریمی
کارشناس ارشد کارآفرینی
کار در تعالیم زرتشت
بر مبنای تعالیم زرتشت و دستورات مذهبی وی در کتاب اوستا، کشاورزی در زمان صلح، تهور به هنگام جنگ و اطاعت از پادشاه، برای مادها و ایرانیان قدیم هم چون یک قانون اخلاقی بوده است. در کتاب اوستا، از نفوذ فلسفه عرفانی که در مذاهب هم عصر آن در هندوستان، چین، بین النهرین و حتی یونان رواج داشت، نشانی وجود نداشته بلکه زندگی این جهان و پرداختن به آن مورد احترام بوده است. در این کتاب با جبر مخالفت شده و اراده انسانی مورد ستایش قرار گرفته است. بر مبنای اندیشه های زرتشت کسی که بیشتر کار کند، تلاش کند، شخم بزند و محصول برداشت کند دارای فضیلت است. پس در اوستا کار مورد ستایش قرار گرفته است.
دوره هخامنشیان
در دوره هخامنشیان، کشاورزی و دامداری و البته جنگاوری در هنگام نبرد مورد احترام بوده است. البته چنان که مورخان بیان می کنند، در آن دوران ایرانیان، تجارت را کار پستی می دانستند. به طوری که بازار در نظر آنان جای نیرنگ و دروغ بود و حتی بر این باور بودند که نبایستی مدرسه نزدیک بازار باشد تا خدعه و فریبی که در آن مرسوم است کودکان را دچار تباهی نماید.
در میان اقوام پارس، تمایل و ابتکار چندانی در زمینه صنعت و هنر وجود نداشته و علم نیز کالایی به شمار می آمد که وارد کردن آن از کشورهای دیگر آسان تر به نظر می آمد. اما در زمینه حمل و نقل، ایرانیان ابتکاری بیش از کالاهای صنعتی و هنری از خود نشان می دادند.
دوره اشکانیان
در دوره اشکانیان نیز فعالیت های تجاری و توسعه امور مربوط به راهداری به دلیل ضعف نسبی فعالیت های کشاورزی مورد توجه قرار گرفت.
دوره ساسانیان
اما در عهد ساسانیان با وجود شکوفایی بیشتر نسبت به دوره پیشین، روش های ستمگرانه اداره اقتصاد که عده ای را به بردگی می کشید و همین طور به وجود آمدن تضاد طبقاتی سبب کم رنگ شدن اندیشه در مورد کسب درآمد و یا ارتقای سطح زندگی شد و به این ترتیب دامنه گرایش به مسایل معنوی به شکلی افراطی وسعت پیدا کرد. اعتقادات دین زرتشت نیز به دلیل درباری شدن دین موضوعیت چندانی نداشت.
پس از اسلام
پس از اسلام و دوره تسلط اعراب بر ایران، بر این که مسلمانان و به ویژه اعراب نباید به زراعت و صنعت بپردازند تاکید می شد. علت این مخالفت سران عرب با اشتغال مسلمانان به امور تولیدی و کشاورزی این بود که کشاورزی و گرایش به تمدن و شهر نشینی اعراب را از جنگ باز می دارد. به این ترتیب زراعت و تولید مخصوص مردم کشورهای مغلوب بود.
در این دوران با وجود هوش مندی تجار و بازرگانان ایرانی در تجارت، همچنان این سابقه ذهنی که شغل تجارت را با موقعیت اجتماعی نجبا سازگار نمی دانست در میان ایرانیان مسلمان وجود داشت. در مقابل، اعراب اشتغال به صنعت را از کارهای پست شمرده و تجارت در میان آنان از اعتبار بالایی برخوردار بود.
به هر روی در قرن اول هجری شاهد تنزل صنعتی ایران هستیم. البته با اشاعه تمدن ممالک فتح شده توسط اعراب، آنان خود را به کسب علوم و صنایع نیازمند دیده و صنایع ایران دوباره رواج گرفت.
در زمینه فراورده های صنعتی در ایران، صنعت پارچه بافی اهمیت ویژه ای داشت و در آن زمان بسیار مورد توجه اعراب قرار گرفت. البته با وجود اهمیت این صنعت، نساجی در ایران مانند دیگر نقاط مشرق زمین در زمره مشاغل ” کثیف ” قرار داشت.
دوره امویان و عباسیان
در دوران امویان یعنی تا قرن سوم هجری برده داری رواج زیادی داشت. همین طور در اواخر این دوران کار کشاورزی مختل شده و مزارع زیادی رو به ویرانی گذاشت.
با روی کار آمدن عباسیان وضع عامه رو به بهبود گذاشت اما در اواخر این دوران امنیت و آرامش که شرط اساسی فعالیت های صنعت، تجارت و حتی زراعت است کم شده و اوضاع اقتصادی و کسب و کار را آشفته کرد.
دوره حکومت های ایرانی
با روی کار آمدن حکومت های ایرانی با به وجود آمدن امنیت نسبی وضعیت اقتصادی از حالتی یکنواخت برخوردار شد. به این ترتیب وضع توده مردم رو به بهبود نهاده و تا زمان حمله مغول یعنی اوایل قرن هفتم پیشرفت بازرگانی و حرف ادامه داشت. از خصایص ویژه بازرگانان ایرانی در آن زمان از تلاش، پشتکار و حسابگری آنان یاد شده است.
پس از لطمات اقتصادی ناشی از حمله مغول، در زمان وزارت خواجه رشیدالدین فضل الله اصلاحاتی صورت گرفته و پیشرفتی موقتی حاصل آمد. اما پیش از تشکیل حکومت صفویه، اوضاع اقتصادی به شدت آشفته و امنیت بسیار کم شد به طوری که مردم سرمایه ها را در زیر زمین مدفون می کردند، تجارت از رونق افتاد و کشاورزی و صنعت نیز راکد شد. اما پس از روی کار آمدن شاه عباس اول اوضاع اقتصادی سروسامان یافت. از جمله اقدامات وی انتقال صنعت گران را می توان ذکر کرد. این اقدام در پی این بود که به دلیل رواج تفکر خاص بی توجهی به جهان که در نتیجه قرن ها عدم اعتماد به شرایط اجتماعی و اقتصادی و زندگی دشوار مردم ایجاد شده بود، شوق تجارت و داد و ستد و بی پروایی نسبت به خطرها در بسیاری از مردم از بین رفته بود. به این ترتیب به دلیل وضعیت دشوار اقتصادی و اجتماعی مردم، نوعی جهان بینی که عبارت از بی توجهی به زندگی دنیایی و باور به بی حاصل بودن کار و کوشش بود رواج یافت. اما با روی کار آمدن شاه عباس و ایجاد پیشرفت و برقراری ثبات این باور کم رنگ گردید.
چنان چه از سفرنامه شاردن بر می آید عدم اطمینان به فردا در میان مردم ایران وجود داشت. این امر نشان دهنده این است که چرا سررشته بازرگانی خارجی ایران در این عصر به دست مسیحیان و هندیان غیرمسلمان و دیگران افتاد (شورای فرهنگ کار ،1376).
خلاصه ای از مقاله تاریخ کار در ایران، نوشته فاطمه حاجیها