هر جامعه ای چه یک قبیله باشد و چه کشوری بزرگ با جمعیتی زیاد باید سه مسئله اساسی اقتصادی را حل کند.
1-چه کالایی به چه مقدار باید تولید شود؟ یعنی کدام کالاها و خدمات و با چه مقدار باید تولید شوند. (what)
2-چگونه باید این کالاها را تولید کرد؟ یعنی چه کسی با کدام منابع و با چه روش فنی ای باید آنها را تولید کند. (how)
3-برای چه کسانی این کالاها را باید تولید کرد؟ یعنی کیست که از کالاها و خدماتی که تولید می شود بهره مند می شود و این کالاها و خدمات به دست چه کسانی می رسد. به عبارت دیگر مجموع تولید ملی چگونه باید بین افراد و خانواده های مختلف توزیع گردد. (whom)
این سه مسئله در هر جامعه ای مشترک است. یک قبیله آن را براساس آداب و رسوم حل می کند.
در یک دیکتاتوری با دستور و حکم تصمیم گیری می شود که چه کالا و خدماتی چگونه و برای چه کسانی تولید شود.
در یک دموکراسی که دولت با رأی مردم انتخاب می شود صدور دستورها در زمینه تولید کالا و خدمات از طرف کسانی که به وسیله مردم انتخاب شده اند و براساس تصمیمات قانون گذاران و برنامه نویسان انجام می شود.
در اقتصاد آزاد یا سرمایه داری نیز نظام قیمت یا بازار سود و زیان تعیین می کند کالاها و خدمات به چه مقدار، چگونه و برای چه کسانی تولید شود. البته هیچ گاه یک نظام اقتصادی صد درصد آزاد و خودکار وجود نداشته. حتی در آمریکا که به عنوان کشوری سرمایه داری شناخته می شود دولت در تعیین جریان نظام قیمت نقش عمده ای دارد.