نشریه لایو ساینس پس از دو سال تحقیق و پرسش از دانشمندان مختلف، ده تا از مهم ترین پرسش هایی که بشر هنوز برای آنها جوابی پیدا نکرده است را مطرح کرده است. این پرسش ها عبارتند از:
عامل تکامل چیست؟ بارها تکرار شده است که عامل شکل گیری تکامل، انتخاب طبیعی است. اما آیا تکامل تنها تحت تأثیر انتخاب طبیعی قرار دارد یا عوامل دیگری نیز در شکل گیری آن دخالت دارند؟
به گفته ماسیمو پیگلیوجی از بخش اکولوژی و تکامل دانشگاه استونی بروک در نیویورک، این پرسش یکی از مهم ترین رازهای کنونی علم به شمار می رود.
در درون یک زلزله چه رخ می دهد؟ در ابتدا قرارگیری چنین پرسشی در فهرست رازهای علمی جهان اندکی دور از ذهن به نظر می رسد. اما واقعیت این است که انسان هنوز اطلاعات دقیقی از آن چه در اعماق سیاره زادگاهش در حال وقوع است، ندارد. متخصصان می توانند با دقتی بالا مکان آغاز زلزله و نوع گسلی که در آغاز زلزله شرکت داشته است را تعیین کنند. حتی امکان پیش بینی مدت پس لرزه ها نیز وجود دارد. اما تاکنون دقیقاً مشخص نشده که در هنگام زلزله چه اتفاقی رخ می دهد.
تام هیتون استاد زمین شناسی دانشگاه کلتک معتقد است لغزش اصطکاکی در هنگام وقوع زلزله، یکی از اصلی ترین موضوعات علوم زمینی و یکی از بزرگ ترین رازها در اصول فیزیکی زلزله است.
من کیستم؟ به گفته جوزف دیلاکس عصب شناس دانشگاه نیویورک در حالی که انسان بر این باور است که عنصری مستقل است، اما درواقع این گونه نیست. بلکه تمام اعمال انسان تحت تأثیر فرایندی ناخودآگاه و محیطی قرار دارد. درک چگونگی تصمیم گیری هشیارانه، داشتن ذهنی مستقل و شخصی، روح و … از موضوعاتی هستند که انسان چند دهه نیاز دارد تا به پاسخ آنها برسد».
چگونه زندگی بر روی زمین شکل گرفته است؟ شواهد اولیه نشان می دهد که سابقه حیات اولین میکروب ها بر روی کره زمین به بیش از سه میلیارد سال پیش باز می گردد. ولی هیچ کس از چگونگی آغاز حیات میکروب ها و به عبارتی آغاز حیات بر روی زمین آگاه نیست. ایده های مختلفی درباره این که حیات میکروب ها چگونه آغاز شده وجود دارد. به عنوان مثال به وجود آمدن واکنش های شیمیایی زنجیره ای در بستر دریاها از جمله این ایده ها است. دیانا نورتآپ از بیولوژیست های دانشگاه نیومکزیکو می گوید که تئوری های زیادی درباره منشأ حیات ارایه شده است که اثبات و یا رد آنها کاری بسیار سخت و پیچیده خواهد بود.
مغز انسان چگونه عمل می کند؟ نمی توان انکار کرد که انسان نسبت به دهه های گذشته اطلاعات بسیار بیشتری از عملکرد مغز به دست آورده است. اما با وجود میلیاردها نورون عصبی و هزاران اتصالی که هر یک از آنها دارند، نمی توان گفت که انسان درباره عملکرد مغز به قطعیت رسیده است.
اسکات هیوتل از مرکز علوم عصب شناختی دانشگاه داک در این باره می گوید: «انسان فکر می کند که مغز را به طور کامل درک کرده است یا دست کم هر فردی با توجه به تجربیاتی که داشته فکر می کند مغز خود را درک کرده است. اما تجربیات شخصی هر انسان، راهنمای بسیار ضعیفی برای کشف عملکرد کامل کل مغز است. پرسش های زیادی از جمله درباره چگونگی مطالعه، چگونگی تشکیل شبکه های نورونی، چگونگی یادگیری، نحوه به خاطر سپردن، نحوه عشق ورزیدن، شنیدن، حرکت کردن و یا به طورکلی هر عمل دیگری در ارتباط با مغز انسان بی پاسخ باقی مانده است. درصورتی که انسان بتواند مغز را درک کند، خواهد توانست تمامی ظرفیت ها و محدودیت های فکری، احساسی، استدلالی، عشق و تمامی جنبه های حیات را درک کند.
بقیه جهان کجاست؟ تمامی گونه های ماده و انرژی که تاکنون در جهان یافته شده اند، تنها چهار درصد از کل ماده و انرژی واقعی و موجود جهان را تشکیل می دهند. این میزان با هیچ برابری می کند. 96 درصد باقی مانده همچنان ناشناخته اند و دانشمندان برای یافتن آنها به دورترین نقاط فضا و عمیق ترین نقاط زمین روی آورده اند. آنها به این بخش، بخش تاریک جهان می گویند.
عامل جاذبه زمین چیست؟ شاید بسیاری تصور می کنند که جاذبه زمین کاملاً درک شده و هیچ نکته مرموزی درباره آن وجود ندارد. چراکه نیوتن جاذبه زمین را مدت ها پیش کشف کرده است. درحالی که چنین نیست. نیروی گرانش یکی از ضعیف ترین نیروهایی است که تا کنون در جهان شناسایی شده و در حالت استاندارد فیزیکی هیچ توضیحی برای چگونگی عملکرد آن وجود ندارد. نظریه پردازانی معتقدند که شاید این نیرو از ذرات بی حجم و کوچکی به نام گراویتون ها که در میدان های گرانشی جریان دارند، ناشی می شود.
مارک جکسون، یکی از نظریه پردازان علم فیزیک در لابراتوار فرمی در ایلینویز معتقد است که گرانش با آنچه در حالت استاندارد فیزیک توضیح داده می شود، کاملاً متفاوت است. زمانی که درباره تعاملات کوچک گرانشی محاسباتی انجام می گیرد، جواب های غیر عقلانی ای به دست می آید و می توان گفت علم ریاضی در توضیح این مسائل کاملاً ناتوان است.
آیا نظریه ای برای توضیح همه چیز وجود دارد؟ فیزیکدانان مدل های استاندارد خوبی در دسترسشان است. آنها براساس این مدل ها جهان هستی را به صورت ذراتی ترسیم می کنند تا به این وسیله بتوانند کوچک ترین جرم و ماده موجود در جهان را از مغناطیس گرفته تا اتم توضیح دهند. مدل های استاندارد فیزیکی، ذرات را نقاطی بسیار خرد می پندارند که اکثر آنها حامل نیروهای بنیانی ای هستند. دو مشکل بزرگی که این مدل ها به وجود می آورند، ناتوانی در توضیح گرانش و نامفهوم شدن در هنگام توضیح نیروهای بزرگ است. درصورتی که نظریه ای با توانایی توضیح انرژی های خارق العاده اولیه جهان به وجود آید -که بسیاری ارایه چنین نظریه ای را غیر ممکن می دانند- می توان گفت تئوری جهانی فیزیک به واقعیت پیوسته است.
آیا حیات بیگانگان واقعیت دارد؟ حیات همه جا، حداقل در سیاره زمین حضور دارد. در این صورت بسط دادن آن به کل جهان امری منطقی به نظر می رسد. با این حال مطالعات انجام گرفته و نمونه های به دست آمده تنها در محدوده زمین بوده است. انسان اکنون می داند که عناصر حیات به صورت وسیعی پراکنده شده است و منظومه هایی مشابه منظومه شمسی که کره زمین در آن قرار دارد، وجود دارد.
جیل تارتر مدیر مرکز تحقیقات SETI در کالیفرنیا معتقد است انسان مملو از تخیلات است، پس دست کم می تواند تصور کند که موجود زنده دیگری دور از چشم او وجود دارد.
جهان چگونه آغاز شد؟ این پرسش، مهم ترین، اصلی ترین، مبهم ترین و قدیمی ترین پرسش بی پاسخ برای انسان ها است که تمامی اسرار دیگر جهان را تحت الشعاع خود قرار داده است. براساس برخی نظریه ها جهان در حدود 13.7 میلیارد سال پیش و پس از پدیده ای به نام انفجار بزرگ آغاز شده است. پس از این انفجار همه چیز در مدت کوتاهی شکل گرفته و در کمتر از یک چشم به هم زدن تحت تأثیر پدیده ای به نام تورم کیهانی، ابعاد کیهانی به خود گرفته است. تئوری تورم کیهانی از ایده های بسیار قدرتمندی است که تا کنون امکان اثبات و بررسی نحوه شکل گیری آن به وجود نیامده است. تا زمانی که چنین پرسشی برای بشر بی پاسخ بماند، هیچ پرسش دیگری مجالی برای مطرح شدن و کشف شدن پیدا نخواهد کرد.
اصل این خبر از خبرگزاری مهر برداشته شده و با تغییراتی ارایه شده است.