چرا انبوه جوانان هندی خوشحال نیستند؟

نیروی کار هند

محمدرضا کریمی

نیروی کار هند

ظرف 35 سال گذشته، صدها میلیون چینی به افرادی مولد تبدیل شده اند. اگرچه کار در شهرهای رو به رشد چین اغلب خسته کننده است اما در سطح جهانی بسیج نیروی کار در این کشور بزرگ ترین رویداد اقتصادی نیم قرن گذشته را رقم زده است چراکه جهان پیش از این چنین بسیجی را با چنین مقیاسی به خود ندیده است. آیا این رویداد بار دیگر تکرار خواهد شد؟ پاسخ این پرسش در کشور هند نهفته است.

هند تمدنی کهن اما کشوری جوان است. جمعیت در سن کار هند هرسال به میزان 12 میلیون نفر افزایش می یابد، این درحالی است که میزان افزایش نیروی کار در چین سالانه به سه میلیون نفر رسیده است. به این ترتیب در طول دهه آینده هند بزرگ ترین نیروی کار بالقوه را در جهان خواهد داشت.

نگاه خوشبینانه به سیر جمعیتی هند از افزایش تعداد افراد در سن کار این کشور ریشه می گیرد که می توانند به نفع اقتصاد آن فعالیت کنند. افزایش نیروی کار به معنی وجود افراد بیشتری است که در یک خانواده در کار کردن سهیم می شوند و به دنبال آن هم میزان بیشتری از درآمد خانواده پس انداز می شود. یک سوم معجزه شرق آسیا هم به ترکیب افزایش نیروی کار و پس انداز برمی گردد. به قول یک سیاستمدار برجسته به نام کمال نات که نویسنده کتابی به نام قرن هند است، هند هم به معنای واقعی کلمه فرصت آن را دارد که در کنار این کشورها قرار گیرد.

دلایلی برای خوشحال نبودن

خیال پردازان هندی به جوان بودن جمعیت کشورشان ایمان دارند، اما جوانان این کشور دلایل روبه تزایدی دارند تا در این زمینه شک کنند. چراکه در زمینه اقتصادی آرمان هایی مطرح شده که متعاقباً دستیابی به آنها با شکست مواجه شده. از سال 2005 تا 2007 این کشور رشدی معادل 9 درصد در سال را داشته است. در سال 2010 رشد اقتصادی این کشور حتی از چین هم سریع تر بود اما از آن زمان به بعد رشد اقتصادی این کشور نصف شده است. به این ترتیب نرخ چشمگیر پس انداز نیز تضعیف شده است. در این میان نکته نگران کننده این است که سهم فزاینده ای از پس انداز خانواده ها هم در حال دور زدن سیستم های مالی است چراکه خانواده های هندی در جست و جوی پناهگاهی در مقابل تورم هستند و این پناهنگاه را در طلا و کسب و کارهای ساختمانی جست و جو می کنند. (برای کسب اطلاعات درباره این که مادران چینی و هندی چگونه به کودکانشان آموزش می دهند اینجا را کلیک کنید.)

آخرین باری که یک دولت اقتصاد این کشور را به طور جدی لیبرال کرد به سال 1991 و تحت رهبری حزب کنگره برمی گردد. بیش از 40٪ هندی ها از آن زمان به بعد متولد شده اند و نگرانی های این قشر جوان برای سیاستمداران سالمند هند مهم به نظر نمی رسد. سن متوسط وزرای کابینه هند حدود 65 سال است و این کشور هنوز نخست وزیری که از زمان استقلال هند به بعد به دنیا آمده باشد به خود ندیده است. تنها کسی که ممکن است روند به قدرت رسیدن سیاستمداران سالخورده را نقض کرده باشد رائول گاندی، پسر، نوه و نتیجه نخست وزیران پیشین است. هند به وسیله گروهی متشکل از افراد سالخورده و نسل های پیرو آنها اداره می شود. به عبارتی موخاکستری ها و وارثان شسته رفته آنها این کشور را اداره می کنند. بی تفاوتی آشکار پلیس به ویژه نسبت به بدرفتاری ای که که با زنان جوان می شود تأییدی بر این مدعا است که هند قدیم در حمایت و حفاظت از هند جدید با شکست مواجه شده.

در این شرایط لازم است فهرستی از اصلاحات آشنا انجام گیرد. این فهرست اقداماتی برای ساده کردن تصمیم گیری ها، مقابله با فساد و نظم و انضباط مالی را شامل می شود. همچنین آزاد گذاشتن بانک مرکزی برای لگام زدن بر تورم، انجام اصلاحات بانکی و پس گرفتن پس اندازهایی که در حال حاضر از سیستم مالی خارج شده اند را نیز در برمی گیرد. همچنین لازم است دولت در رویکردش نسبت به نحوه دسترسی به زمین تجدیدنظر کند. تصحیح قوانین ناقص در این زمینه به تسهیل سرمایه گذاری می انجامد. علاوه بر این لازم است موانع از مقابل بخش انرژی برداشته شوند. ایستگاه های جدید برق هند بدون برخورداری از زغال سنگ و گاز کافی ای که آنها را تغذیه کنند ارزش زیادی ندارند.

انجام این قبیل اصلاحات برای همه هندی ها و کلیه حوزه های اقتصادی این کشور سودمند است.

به گفته جاستین لین اقتصاددان ارشد سابق بانک جهانی و استاد دانشگاه پکن، هندی ها لازم است اذهان خود را متوجه یک تغییر خاص صنعتی کنند و آن این است که همزمان با کم شدن نیروی کار چین و بالا رفتن دستمزدهای آنها ممکن است 85 میلیون شغل تولیدی به جاهای دیگر منتقل شود. این فرصتی برای جوانان بیکار هند است. پس آیا این مشاغل نمی توانند به هند بروند؟

پاسخ این است که در میان مجموعه کشورهایی که به سرعت در قاره آسیا درحال ظهورند، هند از میزان اندکی از شرکت ها یا کارگران توانا برخوردار است و بیش از حد قوانین اشتباه دارد. قطعاً تولیدکنندگان قابلی به ویژه در عرصه خودروسازی در میان هندی ها وجود دارند اما این شرکت ها هم نظیر «بهارات فورج» و «ماهیندرا و ماهیندرا» ترجیح می دهند از ماشین آلات پیچیده به جای نیروی کار فراوان استفاده کنند. مابقی طیفی از کارگاه های بی ارزشی هستند که تعدادی کارگر و روش های منسوخ شده را به کار می گیرند.

درواقع آن چه هند فاقد آن است  شرکت های متوسط و گرسنه کارگر به سبک آلمانی است. حتی در طول سال های رونق اقتصادی هم بیشتر مشاغل در حوزه ساخت و ساز ایجاد شده اند تا در عرصه تولید. در این شرایط برای جوان هندی سخت است تا چشم اندازش از آینده را در حالی که آجر و ملات بالای سرش حمل می کند بهبود ببخشد.

دولت برای پر کردن جای این تکه واسطه گم شده باید موانع بوروکراتیک را از مقابل کارآفرینان هندی بردارد. این موانع بوروکراتیک شامل قوانین کاری است که هند را بدنام کرده است. تا این قوانین بر روی کاغذ وجود دارند کارخانه ها نمی توانند بدون اجازه دولت نیروی کار را بیرون کنند. این درست است که با استخدام نیروی کار از طریق شخص ثالث کارفرمایان تیغ این قوانین را کند کرده اند اما درعمل انگیزه آنها برای آموزش کارگرانشان هم کاهش یافته که خود به سوء استفاده بیشتر از نیروی کار انجامیده است.

همچنین نیروی کار به آموزش بیشتری نیاز دارد. بسیاری از جوانان هندی مدرسه را با آمادگی نامناسب حتی برای انجام مشاغل ابتدایی ترک می کنند. استانداردهای آموزشی هم راکد باقی مانده اند یا حتی رو به تنزلند. براساس گزارش سالانه آموزش و پرورش هند تنها نیمی از دانش آموزان روستایی سال پنجم مدرسه می توانند محاسبه 43 منهای 24 را انجام دهند و تنها یک چهارم آنها می توانند یک جمله ساده انگلیسی را بخوانند.

نغمعه ای بی اثر برای جوانان هندی

تمرکز بر روی به دست آوردن مشاغل تولیدی در حال فرار از چین به بهانه ای برای تصحیح سیاست صنعتی این کشور تبدیل نشده، چه رسد به رجوع به مجوز راج. (مجوزهای راج تصمیم هند برای برخورداری از اقتصادی برنامه دار است که براساس آن همه جنبه های اقتصاد تحت کنترل دولت قرار می گیرد و مجوزها به صورت انتخابی داده می شود. این مجوز به صورت استادانه ای برای اداره مشاغل هند بین سال های 1947 و 1990 تهیه شد.)

بیشتر اصلاحاتی که به کارگران جوان کارخانه ها کمک می کند برای کل اقتصاد هم خوب است. بوروکراسی کمتر، مدارس بهتر و  برق کافی وضعیت حوزه خدمات هند و کارگران مسن تر را هم ارتقا می دهد. اما در حال حاضر این جوانان هندی هستند که از ناحیه از خودراضی بودن مسن ترها لطمه می بینند.

گاندی جوان در اوایل سال جاری میلادی پرسید:«چرا جوانان عصبانی هستند؟» اما جای تعجب دارد که چرا آنها حتی عصبانی تر از این نیستند. در مناطق روستایی دولت با انجام خدمات عمومی و تهیه غذای یارانه ای می کوشد صلح اجتماعی را برای روستاییان به همراه آورد. اما در شهرها جوانان در خیابان ها پراکنده شده اند و آنها را فراگرفته اند. در سال 2011 جوانان با شعار شتاب در مبارزه با فساد به راهپیمایی پرداختند. در هند مشکلات بزرگ اغلب در حالت سکون و سکوت تحمل می شوند اما همه این مشکلات را درمی یابند. حتی فقرا هم درباره این که چه چیزهای بیشتری باید از دست بدهند به شدت آگاهی دارند.

صلح اجتماعی چیز بدی نیست  اما هند می تواند در انجام اصلاحات مورد نیاز احساس فوریت کند و به ایجاد مشاغل و جوان کردن سیاست ها بپردازد. قرن هند امکان پذیر است و مقابل این کشور فرصت بزرگی وجود دارد که در معرض خطر هدر دادن آن است.

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

To top